هفته ی سی و یکم
دو شنبه ساعت یک سوار هواپیما شدیم و ساعت3 رسیدیم تهران.از چابهار تا تهران دو ساعته.توی هواپیما هم کلی اذیت شدم آخه هوای تهران خراب بود و هواپیما خیلی تکون می خورد. ساعت 5 رسیدیم خونه ی دختر خالم و کمی استراحت کردیم و بعد با بابایی رفتیم بیرون و بابایی هدیه ای که می خواست بعد زایمان بهم بده رو واسم خرید و تقدیمم کرد. واسم 5 تا النگو خرید. دست شوهر گلم درد نکنه.ممنون.شام خونه ی دختر خالم بودیم و بعد شام ساعت 9 رفتیم راه آهن و ساعت 10 سوار قطار شدیم و رفتیم به سمت شمال.با قطار خیلی راحت بودیم و خوب بود.همه جا برف باریده بود و واسه من و بابایی که از چابهار بیابون میومدیم دیدن برف خیلی جالب بود و خیلی ذوق می کردیم. چابهار همه جا قهوه ایه...