عکس 2
تولد بهاره و بهنام
ننه جون توی حیاط ویلا واسمون از این تنورها درست کرده و هر روز روش چایی آتیشی می خوردیم.خیلی مزه میداد.
یکروزم روش بادمجون سرخ کردیم.کلا مزه ی غذا عوض می شد و خیلی خوشمزه تر می شد.خلاصه داستانی داشتیم با این تنور.آش و املت و چایی و کباب و. . . .
الکی مثلا دختری
با عموم اینا رفته بودیم جنگل.
عزیز جون با شیر گاو محلی از این پنیر محلی ها درست کرده بود و تو خیلی دوست داشتی و خالی خالی می خوردی.خییییییییییییییییلی خوشمزه بودن.کاش ما شمال زندگی می کردیم.
توی ماشین.پویا داره حرف میزنه و آرمین داشت با دقت به حرفای پویا گوش می داد و ذوق میکرد.
واسه ی اولین بار یه سیب رو با پوست و کامل دستت گرفتی تا بخوری.همیشه باید اول پوست بگیرم و بعد نصفش کنم تا بخوری.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی