آرمین جونآرمین جون، تا این لحظه: 12 سال و 12 روز سن داره
مامان جونمامان جون، تا این لحظه: 32 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
بابا جونبابا جون، تا این لحظه: 39 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

دنیای شیرین نی نی ما

پسر شیطووووون

1394/1/16 16:16
نویسنده : مامان آرمین
327 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم توی تعطیلات عید خیلی منو اذیت کردی.غذات رو نمی خوردی.فقط شیرینی و شکلات می خوردی.

همش با پویا کل کل می کردین و دعواتون می شد.همدیگرو میزدین.حرفای زشت یاد گرفتی و فکر میکردی خوبن و همش تکرار می کردی.به همه میگفتی احمق.هر چی میگفتم نگو نمی فهمیدی و باز می گفتی و وقتی میگفتم تو دهنت فلفل میریزم میرفتی فلفل رو میاوردی و می گفتی بریز تو دهن پویا.

بهت عیدی میدادن نمی گرفتی یا مچالش میکردی و پرت می کردی.بعد اینکه کلی بهت توضیح دادم که عیدی چیه.هر جا میرفتیم و بهت عیدی میدادن همش میگفتی ببینم زیاد شدن.خلاصه مکافاتی داشتیم.آبرومون رو برده بودی.

همش به چاقو دست میزدی و اصرار داشتی خودت میوه رو پوست بگیری.هر چی میگفتم خطر ناکه اصلا انگار نه انگار.منم دیگه بهت محل نزاشتم که آخر دستت رو بریدی و فهمیدی.

توی هوای سرد گیر میدادی که بری توی حیاط و بازی کنی.

اصلا یه وضعی بود.خیلی شیطون شده بودی.از کنترل در اومده بودی.هصلا به حرفم گوش نمی دادی چند بار مجبور شدم بزنمت.

واسه اینکه آروم شی تصمیم گرفتم که واست جوجه و خرگوش بگیرم.خیلی خوشحال شدی ولی همش طفلی هارو دستت می گرفتی و نازشون می کردی.دستت رو هم همش باید می شستم.باز دوباره دستت می گرفتی و بغلشون می کردی.بعد 5 روز جوجت مرد و جوجه ی پویارو اذیت می کردی و توپ رو آروم قل میدادی تا بخوره به جوجه ی بدبخت.جوجه ی پویا هم دو روز بعدش مرد و خیالت راحت شد.

 

 

پسندها (3)

نظرات (3)

فرزانه
16 فروردین 94 16:44
سلام مامانی کوچولوی نازی داری میتونم از عکسای خوشگلش برات کلیپ درست کنم باقیمت خیلی ناچیز همش 10 تومن نمونه کار تو وبلاگم هس خوشحال میشم سربزنی دیدنش که ضرر نداره عزیزم اول سفارش بده بعد از تحویل گرفتن کار مبلغ رو واریز میکنی البته نمونه ای که گذاشتم برای اینکه حجمش کم بشه برای دانلود کیفیتش رو پایین آوردم 09187059389ارتباط با وایبر یا پیامک
عمه فروغ
16 فروردین 94 19:58
زیاد سخت نگیر مامان خانمی بچه ای که شیطنت نکنه که بچه نیست
مامان امیر عطا
18 فروردین 94 1:03
عزیزم بچه ها همشون تو جمع همینن میشن..... غیرقابل کنترل.... عطای ما روزی که مهمون اومد خونمون 1 برنامه ای داشت کههههههههه.... اصلا هیچی... همش جیغ و داد... انگار آدم دیگه ای میشن...